همشهری آنلاین: «بلکبری» کمدی درامی زندگینامهای به کارگردان مت جانسون است و گِلِن هاورتون، جِی باروشل، مت جانسون و مایکل آیرونساید در آن بازی میکنند.
داستان از این قرار است: سال ۱۹۹۶، مایکل لازاریدیس، مدیر اجرایی کمپانی ریم (RIM) و دوست و همکارش، داگ فرگین، میخواهند دستگاه تلفنهمراه «پاکتلینک» را که ساختهاند به تاجری به نام جیم باسیلی معرفی کنند تا روی آن سرمایهگذاری کند. جلسه خوب پیش نمیرود، اما بعد از اینکه باسیلی از کارش اخراج میشود، تصمیم میگیرد هرچه دارد روی موفقیت تجاری «پاکتلینک» بگذارد. باسیلی سختگیری و تمرکزی در کار دارد که برای مایکل و داگ که هر دو مخترع هستند، ناخوشایند و عجیب است. باسیلی در ابتدا با کمک مایکل قراردادی سودآور با کمپانی ورایزن میبندد و «پاکتلینک» را به «بلکبری» تغییر نام میدهند. بعد بلکبری متخصصان زبده سایر شرکتهای ارتباطی را با تطمیع به کار میگیرد و مدام وضعش بهتر میشود، اما در سال ۲۰۰۷ با معرفی آیفون استیو جابز همهچیز از دست میرود و سقوط امپراطوری بلکبری آغاز میشود.
در صفحه ویکیپدیای کمپانی بلکبری آمده که بلکبری یک کمپانی گوشی هوشمند و سایر خدمات و لوازم مرتبط «بود». این «بود» یعنی حالا دیگر نشانی از کمپانیای نیست که روزگاری بیش از ۴۰ درصد بازار گوشی هوشمند را در اختیار داشت. فیلم «بلکبری» روایت همین ظهور و سقوط است و پشت پرده تجاری رشد و توسعه تکنولوژیهای ارتباطی را عیان میکند.
برخلاف فیلمی مثل «استیو جابز» (دنی بویل، ۲۰۱۵) که شخصیت جابز و روابط خانوادگی و کاریاش در مرکز درام قرار دارد، در اینجا روند اتفاقات مهم است. در فیلم به سه شخصیت اصلی بیش از آنچه در جریان حوادث اهمیت دارد، پرداخته نمیشود و برای همین شخصیتها کمی تخت و تکبعدی هستند.
سبکی که مت جانسونِ کارگردان برای فیلمبرداری انتخاب کرده، به فیلم کیفیت مستند خبری داده که با ضرباهنگ پرشتاب آن در تناسب است.
در جهانی که هر روز تکنولوژی ارتباطی جدیدی به بازار میآید، «بلکبری» به طور ضمنی نشان میدهد سرمایه چطور میتواند شکل روابط انسانی را دستخوش تغییر کند و در نتیجه ناپایداری و دگرگونی به جزئی از زندگی کنونی انسان بدل شده است.
نظر شما